آینده روشن

آینده روشن
برای تازه شدن هیچ وقت دیر نیست 
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان





روزي مارك از مدرسه به خانه مي آمد. در راه پسري نظر او را به خود جلب كرد كه زمين خورده بود و همه كتابهايش همراه با دو پيراهن، يك توپ بيسبال، يك جفت دستكش و يك ضبط صوت كوچك روي زمين پخش شده بود. مارك زانو زد و به آن پسر كمك كرد تا تكه هاي كاغذي از يك مقاله را جمع كند. پس از آن چون مسير آن دو يكي بود با هم به راه خود ادامه دادند. و او به آن پسر كمك كرد و قسمتي از وسايلش را برايش حمل كرد. مارك متوجه شد اسم آن پسر بيل است و عاشق بازيهاي كامپيوتري، بيسبال و تاريخ است. مارك متوجه شد بيل مشكلات زيادي در زندگي خود دارد و دختري كه به او علاقه داشت از دست داده است. آنها به خانه بيل رسيدند. بيل از مارك دعوت كرد تا با او تلويزيون تماشا كند و همراه با او كيك و چاي صرف كند. آن دو بعدازظهر دلپذيري را همراه با خنده و صحبتهاي كوتاه سپري كردند. پس از آن مارك به خانه خود رفت. آن دو پس از آن يكي دو بار ديگر همديگر را ملاقات كردند. بعد از مدتها هر دوي آنها از يك دانشگاه فارغ التحصيل شدند. و در جشن فارغ التحصيلي يكديگر را ملاقات كردند. بيل از مارك خواست تا با يكديگر صحبت كنند.

بيل اولين ملاقات آنها را يادآوري كرد. بيل از مارك پرسيد: آيا مي داني چرا در آن روز آنهمه وسايل را با خودم حمل مي كردم؟ حتي قفسه خود را در مدرسه خالي كرده بودم تا براي نفر بعدي مزاحمتي نباشد. مارك با تعجب به او نگاه مي كرد. بيل ادامه داد: من تعداد زيادي از قرصهاي خواب مادرم را برداشته بودم تا خودكشي كنم! بعد از اينكه ما با يكديگر اوقاتي را گذرانديم، صحبت كرديم و خنديديم، من متوجه شدم اگر من خودم را كشته بودم آن لحظات و لحظات شيرين بعدي را كه در انتظار من بود از دست مي دادم. پس آن موقعي كه تو آن كتابها را برداشتي فقط در جمع و جور كردن آن وسايل به من كمك نكردي بلكه جان مرا نجات دادي!

 



[ چهار شنبه 15 تير 1390برچسب:, ] [ ] [ انسان زمینی ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

دلم تنگه کوچه های باريک خدا است، دلم تنگ صدای پروردگار است خدای خوبم من در کلبه فقیرانه خود چیزی دارم که تو در عرش کبریایی ات نداری ! من خدایی چون تو دارم و تو چون خودت نداری! تو رو از تو گدایی می کنم . خدا رو دوست دارم و میخوام فقط اون عشقم باشه سالها بدنبال گمشده ام میگشتم و حال میدانم او کیست امیدوارم هیچوقت بحال خود رهایم نکند...که بدون او هیچم هیچ.... و من دلم تنگ رحمت است، دلم تنگ لحظه ای فقط لحظه ی توبه و نيايش با خلوص پاک است. خدایا من اگر بد کنم تو را بندگان خوب فراوان است اما اگر تو مدارا نکنی و نبخشی مرا خدای دیگر کجاست؟
امکانات وب

دوستای امروز: 6
دوستای دیروز: 0
دوستای هفتمون : 20
دوستای یک ماهمون: 702
کل دوستایی که تا حالا اومدن: 71310
نوشته های یک انسان زمینی: 207
یادگاری دوستان: 190
دوستای زنده: 1

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت