آینده روشن
برای تازه شدن هیچ وقت دیر نیست 
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان





 



الا انّ اولياء الله لاخوف عليهم ولا هم يحزنون الّذين آمنوا وکانوا يتّقون لهم البشري في الحيوه الدنيا والآخر...

آري کساني که اين دو رکن اساسي ايمان وتقوا را داشته باشند چنان آرامش را

در درون جان خود احساس مي کنند که هيچ يک از طوفانهاي زندگي آنها را تکان

نمي دهد. بلکه به مضمون روايت (المؤمن کالجبل الراسخ لا تحرکه العواصف )

همچون کوه در برابر تند باد حوادث استقامت به خرج مي دهند.

را ه های به دست آوردن آرامش

1- جلوی گریه خود را نگیرید و گه گاهی گریه كنید.

2- دست كم روزی 15 دقیقه را در سكوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و نیز چیزهایی كه دارید فكر كنید. سكوت عصاره‌ ی آرامش است، با زور نمی‌ توان آن را ایجاد كرد، باید زمانی كه فرا رسید آن را بپذیرید. اگر برایتان امکان دارد دست كم روزی یك ساعت، تنها به اتاقی بروید و در را به روی خود ببندید.

3- افراد آرام به خود می ‌گویند كه برای تغییر گذشته كاری نمی ‌توان كرد، آنگاه از فكر ادامه زندگی لذت می ‌برند.

4- وقتی احساس می ‌كنید كه سرتان پر از فكرهای جور و واجور است و جای خالی در آن نیست، با قدم زدن، آنها را پاك كنید.

5- اگر نتوانید كسی را ببخشید، افكار خشمگین‌ تان شما را برای همیشه با این افراد مرتبط خواهد كرد. شاد كردن دیگران، باعث آرامش می ‌شود.

6- آرامش را از كودكان بیاموزید، ببینید كه چگونه در همان لحظه‌ ای كه هستند، زندگی می‌ كنند و لذت می ‌برند.

7- از همان كه هستید راضی باشید، در این صورت احساس آرامش بیشتری می‌ كنید.

8- هرچه اكسیژن بیشتری به شما برسد، آرام‌ تر خواهید شد، خوب است در محل كار و زندگی خود گیاهی نگه دارید.

9- مهم نیست كه با شما مؤدبانه برخورد كنند یا نه، برخورد مؤدبانه‌ ی شما، باعث ایجاد آرامی و احساس خوبی در شما خواهد شد.

10- سرعت حركت شما با احساستان رابطه‌ ای مستقیم دارد، آرام راه بروید و حركات بدن خود را آرام ‌تر كنید، طولی نمی‌ كشد كه آرام خواهید شد. گاهی می ‌توانید برای رسیدن به آرامش، دراز بكشید، عضلات خود را شل كنید و به هیچ چیز فكر نكنید.

11- با حركات آرام و صحبت كردن شمرده، احساس آرامش را به جمع منتقل كنید. آیا تا به حال فرد آرامی را دیدید كه با صدای بلند صحبت كند؟

12- با شوخ طبعی به آرامش خود كمك كنید.

13- راحتی، یكی از عناصر مهم آرامش است، مثل دمای مناسب، صندلی راحت و لباس و كفش راحت.

• هر چند وقت یك بار ساعتتان را کنار بگذارید و خود را از فشار زمان نجات دهید.

• در آوردن كفش‌ها به كاهش فشار عصبی كمك می‌كند.

• فشردن یك توپ كوچك، تنش‌های عصبی‌ را كه در انگشتان و دست‌های شما متمركز شده‌اند، خالی می ‌كند.

• لباس‌های گشاد و راحت، باعث ایجاد راحتی و احساس آرامش می‌ شود.

14- لحظه‌ های زیبای زندگیتان را بنویسید و از آنها عكس و فیلم بگیرید، سپس بیشتر وقت‌ها آنها را به یاد آورید و درباره‌ شان فكر كنید و لذت ببرید.

15- هوای دریا، آب شور و صدای امواج، همگی باعث آرامش می ‌شوند، مسافرت به سواحل دریا را فراموش نكنید. تماشای ماهی‌ ها مثل خیره شدن به دریا، در شما ایجاد آرامش می ‌كند، زیرا ماهی‌ها آرام شنا می ‌كنند و آرام تنفس می‌ كنند.

16- آهسته غذا خوردن و جویدن، باعث تجدید قوای فكری و احساس آرامش خواهد شد.

17- برای تأثیر بیشتر و رسیدن به آرامش، در خود متمركز شوید و آرام نفس بكشید.

18- تمرین كنید كه آرامتر از حد معمول صحبت كنید، این كار خود به خود ضربان قلب و تنفستان را كم می‌ كند و به شما اجازه می‌دهد، ذهن و فكرتان را از بسیاری مسائل پاك كنید.

19- اگر به عقاید مذهبی و معنوی پایبند باشید، به یكی از با افتخارترین روش‌های رسیدن به آرامش خاطر رسیده ‌اید، آنگاه می‌ توانید بگویید، الا بذكر الله تطمئن القلوب . اگر از خدا دور افتاده‌اید، اكنون زمان آشتی است. داشتن یك تكیه‌ گاه معنوی در حد تعادل موجب آرامش می ‌شود.

20- احساسات و مشكلات  خود را به دیگران بگویید و آرامش بیشتری احساس كنید.

21- یكی از مهمترین مهارت‌ها در آرام بودن، فكر نكردن به مسائل كوچك است، دومین مهارت، كوچك شمردن تمام مسایل است.

22- شاد كردن دیگران، موجب آرامش می‌ شود. نمی ‌دانید چه لذتی دارد پول رستوران امشب را با توافق سایرین به یك كارتن خواب هدیه دهید. قدردانی كنید. دیگران را برای لطف كردن به خود تحت فشار قرار ندهید، لطف كه وظیفه نیست!

23- اگر می‌ دانستید كه : «سیگار كشیدن + ورزش نكردن = ا سترس ، اضطراب  و حذف آرامش»، هرگز سیگار نمی‌ كشیدید و ورزش  كردن را به تعویق نمی‌ انداختید.

 

[ پنج شنبه 9 تير 1390برچسب:, ] [ ] [ انسان زمینی ]

بعضي مواقع پيش مي آيد كه مرتب اين طرف و آن طرف مي دويد حتي بيست دقيقه وقت براي تمدد اعصاب زمان نداريد. شايد قرار يك مصاحبه شغلي بسيار مهم داشته باشيد، يا مي خواهيد نمايشگاه برگزار كنيد، يا هر موقعيت ديگري كه فشار رواني زيادي بر شما وارد مي كند را بگذرانيد. در اين وضعيت احتمالاً به دنبال راهي مي گرديد تا بتوانيد بر اعصاب خود مسلط شويد و مسئوليت هاي خود را به نحو احسن انجام دهيد. بنابراين سعي شده است در ابن مقاله در مورد راههايي براي ايجاد آرمش روحي بحث مي كنيم كه قبلاً توسط متخصصين امر به كار گرفته شده و موفق بوده است.

 ديد پيراموني

به ديوار مقابل خود و به نقطه اي كه درست مقابل شماست نگاه كنيد. اين كار را ادامه دهيد و كمي تمركز كنيد. بعد از كمي متوجه مي شويد همانطور كه شما روي اين نقطه تمركز كرده ايد بقيه اتاق كمي تيره يا مبهم مي شود كه به آن اصطلاحاً ديد تونلي مي گويند. ما از اين ديد تونلي براي تماشاي تلويزيون يا استفاده از كامپيوتر استفاده مي كنيم. وقتي كه به صفحه نمايش تلويزيون يا كامپيوتر نگاه مي كنيد فقط آن صفحه نمايش را مي بينيد. حتي وقتي كه با كسي صحبت مي كند و روي صحبت خود تمركز داريد فقط چشمها يا قسمتي از صورت طرف مقابل را مي بينيد و بقيه صورت را ناديده مي گيريد. اين نگاه تونلي كه سبب تمركز ما بر يك چيز خاص مي شود همراه با نگراني، افزايش آدرنالين، استرس و ... همراه است.

اما راهي ديگر هم براي نگاه كردن به چيزهاي اطراف وجود دارد. كه بهتر است آن را اكنون تجربه كنيد. نگاه خود را روي آن نقطه نگه داريد و شروع به گسترش دامنه ديد خود بكنيد و سعي كنيد بيشتر و بيشتر به آنچه در اطراف آن نقطه وجود دارد توجه كنيد، به زودي مي توانيد چيزهايي را در اطراف خود ببينيد.حتي مي توانيد دامنه ديد را به پشت سر خود هم گسترش دهيد. البته منظور اين نيست كه مرتب برگرديد و به پشت سر خود نگاه كنيد اما مي توانيد از شنوايي خود براي آگاهي از آنچه در پشت سر شماست استفاده كنيد.

اين نوع نگاه كردن را ديد پيراموني مي ناميم. حال اگر سعي كنيد ديد پيرامموني را در خود تقويت كنيد متوجه مي شويد كه نفس هاي شما آرام تر و عميق تر مي شوند، عضلات صورت شما شل مي شود (بخصوص عضلات فك) و حتي مي توانيد به اطرافيان خود كه در شرايط استرس به سر مي برند احساس آرامش بدهيد.

جالب اينجاست كه به نظر مي رسد وقتي شما به حالت ديد پيراموني فرو مي رويد (مانند آنجه در بالا توضيح داده شد)، اعصاب پاراسمپاتيك شما فعال مي شود. اين قسمتي از اعصاب شماست كه سبب آرامش مي شود و سبب تعادل تحريكات مي شود.

بسيار خوب اكنون به چشمان خود اجازه دهيد به حالت عادي برگردد. ديد پيراموني در سخنراني در يك جمع عمومي به شما كمك مي كند. اين روش نه تنها به شما آرمش مي دهد بلكه مي توانيد كل شنوندگان را ببينيد و تحركات و عكس العمل هاي آنها را زير نظر داشته باشيد.

روي تنفس خود تمركز كنيد.

فقط چشمهاي خود را ببنديد و بر تنفس خود تمركز كنيد. به هيچ وجه سعي نكنيد در ريتم تنفس خود تأثير بگذاريد. هر چند احتمالاً بعد از مدتي تنفس شما به حالت عادي باز مي گردد.

تنفس يك امر ناخودآگاه است اما شما مي توانيد آنرا به صورت ارادي كنترل كنيد. توجه كردن به يك كار ناخودآگاه مانند تنفس مي تواند سبب ايجاد تغيير در عملكرد اعضاي بدن شود.

تمركز

اينكه شما به كدام قسمت از بدن خود توجه داشته باشيد در احساسات شما تأثيرگذار است. و حتي مي تواند بر قدرت شما تأثير بگذارد. اين پديده را سالها قبل كساني كه در سنت هاي خود اعمال يوگا را اجرا مي كردند كشف كرده بودند.

تمام توجه خود را به چند سانتي متر زير ناف خود و در مركز بدن بين شكم و پشت معطوف نماييد. يعني درست مركز بدن در همين حالت مستقيماً به جلو نگاه كنيد و به ديد پيراموني فرو رويد. به بدن خود اجازه دهيد شل و آرام باشد. و مطمئن باشيد زانوهاي شما قفل نشده است شما مي توانيد اين تمركز را در نقطه مركزي بدن در هر شرايط مكاني و زماني داشته باشيد. و در اين حالت بدن شما نمي تواند احساس تشويش را تجربه كند.

يك هاله انرژي بسازيد.

تصور كنيد هاله اي از انرژي از مركز بدن شما آغاز شده و شما را احاطه كرده است درست مانند فيلم هاي علمي تخيلي با اين تفاوت كه اين هاله را نمي بينيد هر چيز تنش زا و تشويش زا كه به اين هاله برخورد كند به بيرون پرتاب مي شود و شما مي مانيد و آرامش داخل اين هاله و هر چه اطراف شما استرس بيشتر شود و داخل هاله يعني درون شما آرامش بيشتري حكمفرماست.

من نمي گويم در اطراف شما واقعاً هاله اي از انرژي تشكيل مي شود ولي حقيقت اين است ذهن ناخودآگاه انسان فرق بين واقعيت و تخيل را تشخيص نمي دهد. بنابراين اگر خود را در حفاظي در برابر تشويش فرض كنيد واقعاً اين گونه خواهد شد.

بالاي سر خود شناور شويد.

بعضي مواقع در شرايط فوق العاده هيجاني بهترين راه جدا شدن از خود است! اين روش به شما كمك مي كند تا آرامتر شويد و چيزهايي را از جهت ديگر ببينيد. يك راه جالب اين است كه در بالاي سر خود به حالت معلق در آييد به طوريكه بتوانيد از بالا به خود نگاه كنيد. اكنون اين روش را امتحان كنيد.

تصور كنيد در بالاي سر خود در حال پرواز هستيد و مرتب بالاتر مي رويد از بالا به جسم خود نگاه كنيد. تا اينكه به ارتفاعي مي رسيد كه كاملاً احساس آرامش مي كنيد. متوجه خواهيد شد كه هر چه بالاتر مي رويد. احساس مي كنيد بيشتر از خود جدا شده ايد.

شما مي توانيد خاطرات و تصورات خود را در اين روش دخالت دهيد حتي مي توانيد در تصورات خود همراه با ديگران در بالاي سر خود پرواز كنيد. عكس العمل ديگران را نسبت به خود و عكس العمل خود را نسبت به ديگران مشاهده كنيد.

 اين چند روش ساده و كاربردي بسيار كارآمد هستند. ولي ميزان تاثير آن به مهارت و تمرين شخص اجرا كننده آن بستگي دارد. خوب چرا معتليد شما هم اين روش ها را امتحان كنيد. و بگوييد از اين موقعيت چه چيزي آموختيد؟ با ما در «ياد بگير دات كام» در تماس باشيد. و از تجربيات خود براي ما بگوييد تا دوستانتان هم از اين تجربيات استفاده كنند.

[ پنج شنبه 9 تير 1390برچسب:, ] [ ] [ انسان زمینی ]

 

 

روزی رییس یک شرکت بزرگ به دلیل یک مشکل اساسی در رابطه با یکی از کامپیوترهای اصلی مجبور شد با منزل یکی از کارمندانش تماس بگیرد. بنابراین، شماره منزل او را گرفت.

کودکی به تلفن جواب داد و نجوا کنان گفت: «سلام»

رییس پرسید: «بابا خونس؟»

صدای کوچک نجواکنان گفت: «بله»

ـ می تونم با او صحبت کنم؟

کودکی خیلی آهسته گفت: «نه»

رییس که خیلی متعجب شده بود و می خواست هر چه سریع تر با یک بزرگسال صحبت کند، گفت: «مامانت اونجاس؟»

ـ بله

ـ می تونم با او صحبت کنم؟

دوباره صدای کوچک گفت: «نه»

رییس به امید این که شخص دیگری در آنجا باشد که او بتواند حداقل یک پیغام بگذارد پرسید: « آیا کس دیگری آنجا هست؟»

کودک زمزمه کنان پاسخ داد: «بله، یک پلیس»

رییس که گیج و حیران مانده بود که یک پلیس در منزل کارمندش چه می کند، پرسید: «آیا می تونم با پلیس صحبت کنم؟»

کودک خیلی آهسته پاسخ داد: «نه، او مشغول است؟»

ـ مشغول چه کاری است؟

کودک همان طور آهسته باز جواب داد: «مشغول صحبت با مامان و بابا و آتش نشان

رییس که نگران شده بود و حتی نگرانی اش با شنیدن صدای هلی کوپتری از آن طرف گوشی به دلشوره تبدیل شده بود پرسید: «این چه صدایی است؟»

صدای ظریف و آهسته کودک پاسخ گفت: «یک هلی کوپتر»

رییس بسیار آشفته و نگران پرسید: «آنجا چه خبر است؟»

کودک با همان صدای بسیار آهسته که حالا ترس آمیخته به احترامی در آن موج می زد پاسخ داد: «گروه جست و جو همین الان از هلی کوپتر پیاده شدند»

رییس که زنگ خطر در گوشش به صدا درآمده بود، نگران و حتی کمی لرزان پرسید: «آنها دنبال چی می گردند؟»

کودک که همچنان با صدایی بسیار آهسته و نجواکنان صحبت می کرد با خنده ریزی پاسخ داد: «من»

 

[ پنج شنبه 9 تير 1390برچسب:, ] [ ] [ انسان زمینی ]

سر جوان تمام وزنش را به سمت جلو پرتاب کرد، پاهایش از زمین جدا شدند و کاملا در هوا معلق شد.

خودکشی از روی بلند ترین ساختمان شهر را به این خاطر انتخاب کرده بود که او را در راس اخبار قرار دهد. مطمئنا روزنامه ها نامه خودکشی او را چاپ می کردند ، اینطوری می توانست از عشق خیانتکارش انتقام بگیرد، و به همه بفهماند که نبایست عشق او را دست کم می گرفتند ، با این خودکشی معشوق و خانواده اش را تا ابد شرمنده می كرد.
فاصله تا زمین زیاد بود اما وقتی به انتهای راه می رسید از ترس زهره ترک شد، ولی نه به دلیل ترس از مرگ، بلکه به خاطر این که نامه خودکشی اش را با خود نیاورده بود.

مهدی مقدم

 

[ پنج شنبه 9 تير 1390برچسب:, ] [ ] [ انسان زمینی ]

شعر زیبای " اگر به خانه‌ی من آمدی "

 

برایم مداد بیاور مداد سیاه

می‌خواهم روی چهره‌ام خط بکشم

تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم

یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم!

یک مداد پاک کن بده برای محو لب‌ها

نمی‌خواهم کسی به هوای سرخیشان، سیاهم کند!

یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم

شخم بزنم وجودم را ... بدون این‌ها راحت‌تر به بهشت می‌روم گویا!

یک تیغ بده، موهایم را از ته بتراشم، سرم هوایی بخورد

و بی‌واسطه روسری کمی بیاندیشم!

نخ و سوزن هم بده، برای زبانم

می‌خواهم ... بدوزمش به سق

... اینگونه فریادم بی صداتر است!

قیچی یادت نرود،

می‌خواهم هر روز اندیشه‌ هایم را سانسور کنم!

پودر رختشویی هم لازم دارم

برای شستشوی مغزی!

مغزم را که شستم، پهن کنم روی بند

تا آرمان‌هایم را باد با خود ببرد به آنجایی که عرب نی انداخت.

می‌دانی که؟ باید واقع‌بین بود !

صداخفه ‌کن هم اگر گیر آوردی بگیر!

می‌خواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب،

برچسب فاحشه می‌زنندم

بغضم را در گلو خفه کنم!

یک کپی از هویتم را هم می‌خواهم

برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد،

فحش و تحقیر تقدیمم می‌کنند،

به یاد بیاورم که کیستم!

ترا به خدا ... اگر جایی دیدی حقی می‌فروختند

برایم بخر ... تا در غذا بریزم

ترجیح می‌دهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم !

سر آخر اگر پولی برایت ماند

برایم یک پلاکارد بخر به شکل گردنبند،

بیاویزم به گردنم ... و رویش با حروف درشت بنویسم:

من یک انسانم

من هنوز یک انسانم

من هر روز یک انسانم

 

غاده السمان

 

 

 

[ پنج شنبه 9 تير 1390برچسب:, ] [ ] [ انسان زمینی ]
صفحه قبل 1 ... 19 20 21 22 23 ... 42 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

دلم تنگه کوچه های باريک خدا است، دلم تنگ صدای پروردگار است خدای خوبم من در کلبه فقیرانه خود چیزی دارم که تو در عرش کبریایی ات نداری ! من خدایی چون تو دارم و تو چون خودت نداری! تو رو از تو گدایی می کنم . خدا رو دوست دارم و میخوام فقط اون عشقم باشه سالها بدنبال گمشده ام میگشتم و حال میدانم او کیست امیدوارم هیچوقت بحال خود رهایم نکند...که بدون او هیچم هیچ.... و من دلم تنگ رحمت است، دلم تنگ لحظه ای فقط لحظه ی توبه و نيايش با خلوص پاک است. خدایا من اگر بد کنم تو را بندگان خوب فراوان است اما اگر تو مدارا نکنی و نبخشی مرا خدای دیگر کجاست؟
امکانات وب

دوستای امروز: 57
دوستای دیروز: 134
دوستای هفتمون : 449
دوستای یک ماهمون: 3626
کل دوستایی که تا حالا اومدن: 74952
نوشته های یک انسان زمینی: 207
یادگاری دوستان: 190
دوستای زنده: 1

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت