آینده روشن
برای تازه شدن هیچ وقت دیر نیست 
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان





با سلام.خوشحالم کردین که این وبلاگ رو تغیر توی اون دادید و جالبتر شده. .منم یک پسرم و نزدیک شانزده سالمه.همه این کارها را کردم و بدترش هم انجام دادم.ولی وقتای که این کار میکنم وجدانم ناراحته. میگم باید قول بدم دیگه نکنم از این کار.ولی مثلا ببینید یکی تشنه باشه زیاد اب خورد بگه دیگه نمیخورد. دیگه اب نمیخوام.بازم تشنه میشه. من از معلممون سوال کردم.هر سال ها پرسیدم.الان توی امتحانا هستیم و الان زنگ تفریحمه .یکراستی اومدم اینجا ببینم برامون چی دارید.خب درست میگین ولی باور نمیکنید نمیشه.مثل مجبوریه.من میگم شاید که بشه کمترش کرد ولی هیچش نمیشه کرد.بعدش یک سوال دارم.یک پسری که همیشه توی هر جا میره بهش میگن خوشگلی و بیا بریم ..... و این چیزا .درست؟ بدتر تحریک میکنند من رو.خب بنویسید که یک پسر خوشگل باشه گناه کرده؟چرا اینطوری هستند که یکی پسره خوشگل هست بهش اینطوری نگا میکنند و بدتر یک کاری میکنند که بازم بره کاری بد کنه .تازه این کاری که شما میگید خوبه پیشش.فرهنگ بد هست.درست میگم؟ شما در بارش بنویسیدو خیلی هم ممنونم .اجازه میدید بازم بیام؟

 

جواب:

 

پاسخ:سلام دوست خوبم ....ما بنده ها هیچ وقت نمیتونیم معجزه کنیم....اما میتونیم به هم آرامش بدیم و به هم کمک کنیم ...تا به جایی که میخواهیم برسیم...البته این به محیط زندگی هر کسی هم مربوط میشه که چه کسانی با او در ارتباط هستن...وچه توقعی از او دارن....تو الان 16 ساله و توی سنی هستی که هر چیزی میتونه تحریکت کنه....و اگر محیطی که توی اون زندگی میکنی خیلی آلوده باشه...بیشتر هم میشه...متاسفانه توی جامعه ما هنوز جا نیفتاده...و انگار همه توی حسرت میل جنسی موندن...و براشون فرق نمیکنه پسر باشه یا دختر...میگن دوره آخر الزمان همین موقع هست...من خودم 2 سال پیش دانشجو بودم...و باوریش برام سخت بود...اما خیلی از بچه ها...واقعا چشم به بعضی از پسرها داشتن....و برام قابل درک نبود....حالا اگه به قول شما یه پسری خوشگل بود و بهش گفتن بیا بریم...نباید که سریش رو بندازه پایین و بگه...خوب .....آدم که نباید اختیاریش رو بده به دست دیگران....
سعی کن ورزش کنی ...و همیشه این احساس قدرت رو توی بدنت احساس کنی که هیچ کس نمیتونه به من آزاری برسونه...توکل به خدا کن....بعضی وقت ها که آدم به کسی میگه توکل به خدا کن بهش بر میخوره....چرا....چون میگه داره شعار میده....به نظرم روشنفکری بعضی از ما ها واقعا داره به خودمون ضرر میزنه....
مثلا شما نگاه کنید میگن هر کی بره پیش روانشناس دیوانه هست و داره پول الکی میده...در صورتی که اینطوری نیست...توی این دوره زمانه به نظرم چون سطح مطالعه بسیار پایین هست...همه ما ....توی همه زمینه ها احتیاج به یه روانشناس داریم....وگرنه اگه خودمون با غرورمون جلو بریم حتما شکست میخوریم......پس سعی کن همیشه یه نفر رو الگوی خودت قرار بدی و برای خودت هدف داشته باشی...

حال در مورد مثال آب خوردن.... شما ببینید ....که هیچ کس مخالف این نیست که اصلا میل جنسی رو صد در صد سرکوب کنیم....اگه آب همیشه به اندازه خورده بشه هیچ مشکلی پیش نمیاد شما 1 لیوان آب رو به راحتی میخوری اما 10 تا لیوان آب رو که با هم نمیتونی بخوری...میل جنسی هم همینه...دیروز یکی از دوستان برام نوشته بود که این اسپرم ها باید هر از چند وقتی  تخلیه بشه....که میگن 45 روز هست...ما داریم در مورد کسانی حرف میزنیم که این تعادل رو به هم میزنن...تازه هر 45 روز اونم توی خواب..... آره اگه بتونیم تعادل رو رعایت کنیم به بهترین شکل میتونیم از این میل استفاده کنیم....

به امید روزی که همه بتونیم پاک بمونیم....و پاک از این دنیا.......................................................

 

 

 

 

[ دو شنبه 14 دی 1389برچسب:, ] [ ] [ انسان زمینی ]

 

 سلام دوستان من خودم سه ماهه که ترک کردم و واقعا دیگه تصمیم به برگشت ندارم میخواستم عواملی که به ترک این عمل کمک میکنه رو بگم حتما انجامشون بدین:

1-هیچ وقت سراغ عکس یا فیلم مبتذل نرید هیچ وقت اگه رفتین دیگه من نمیتونم در ترک کمکتون کنم چون با وجودشون شما نمیتونید ترکش کنید اگه سیدی مبتذل دارید بشکنیدش اگه در موبایلتون دارید پاکش کنید و...

2-بیکار نمونید همیشه خودتون را با برنامه های تلویزیون و درس و... مشغول کنید

3-سعی کنید هیچ وقت در خونه تنها نمونید

4-همیشه عوارض بد این عمل رو برای خودتون یاداوری کنید مثل عقیمی.کچلی.مبتلاشدن سریع به بیماری های مختلف و زودبه زود سرما خوردن به دلیل تلف شدن نیرو و نبود نیرو برای سیستم ایمنی بدن.ضعف و کم کردن حافظه.لرزش دست و بدن.در خود فرو رفتن و گوشه گیری:حتما میدانید که افرادی که این کار را انجام میدهند گوشه گیر بوده و افراد اجتماعی نیستند

5-از اون مهمتر زندگی زیبای پس از ترک رو برای خودتون یاداوری کنید

6-بازم میگم هیچ وقت سراغ فیلم و عکس مبتذل نرید چون اختیار شما رو از دستتون خارج میکنه و به کنترل خودش درمیاره

7-ورزش کنید به خصوص اگه پسر هستید

نمیدونم ورزش چه خاصیتی داره ولی من رو که از فکر این عمل همیشه بیرون کرده و خواهد کرد

8-در طول روز و هنگام خواب هیچ وقت فکرهای حشری کننده نکنید

**********************

و در آخر بگم من خودم حدود سه ماهه که با این روش ها این عمل زشت رو ترک کردم و امیدوارم ترک این عمل همیشگی و تا روز مرگم باشد به امید خدا

 

 

 
 
[ دو شنبه 13 دی 1389برچسب:, ] [ ] [ انسان زمینی ]

سلام خيلي ممنون از اين همه توضيحات من پسري هستم 19 ساله كه 6 ساله اين كار زشت رو ميكنم و خيلي درباره ي استمنا خيلي شنيدم و از گناه هاي اون به طور كامل با خبرم ولي باور كنيد نمي دونم چرا نمي تونم دست از اين كار زشت بكشم تا حالا چند بار توبه كردم ولي باز هم بعد از چند بار رفتم سراغش ولي باز هم نمي دونم چرا خدا اينقدر منو دوست داره كه توي همه كار ها به من كمك مي كنه و هيچ وقت منو تنها نميزاره بعضي وقتي از خودم بدم مياد و به خودم لعنت مي فرستم كه چرا با اين همه لطفي كه خدا در حق من ميكنه من بازم اين كار زشت رو مي كنم نمي دونم واقعا نمي دونم چه جوري تركش كنم لطفا يك جوري كمكم كنيد كه تركش كنم......

جواب:

سلام دوست خوبم. بعضی وقت ها آدم اینقدر دلیش میگیره که به خودیش میگه که ای دل غافل توی این سالها من چیکار میکردم....روزها می اومدند و می رفتند و ما بیشتر در این فساد غرق میشدیم....بدون اینکه بخواهیم باز دوباره به این راه کشیده میشدیم...و اینقدر این کار را ادامه میدادیم که ما را از همه چیز عقب می انداخت...ما خودمون میدونستیم که داریم اشتباه میکنیم اما باز به راهمون ادامه میدادیم...من خودم الان  سه ماه هست که پاکم....من شاید نتونم صد در صد کمکت کنم اما می خواهم راهی رو که رفتم برات بگم....من خودم اینقدر در این کار غرق شده بودم که دیگه دنیا برام تمام شده بود....دیگه هیچ امیدی نداشتم....اما یک شب تا صبح خوابم نبرد..اون شب یک جوری بودم....باور کن انگار روی زمین نبودم....نمیدونم....چی شد اما همش گریه می کردم....و از خدا کمک می خواستم....دیگه خسته شده بودم....تصمیم خودم رو گرفتم....که دیگه این کار رو نکنم...یه برنامه ریزی کردم که حداقل روزی نیم ساعت ورزش کنم.....  یه زمانی تکواندو کار میکردم...که تمام حسرتیش  زمانی بود که ولیش کردم..بعد سعی کردم که نماز صبح ها رو حتما بلند بشم آخه اون موقع ها اصلا بیدار نمیشدم....و کلا نماز صبح برام شد یه لذت...سعی کردم بیشتر از اونی که میتونم تمام وقتم رو پر کنم...... هیچ وقت توی خانه تنها نمیموندم....وقت رفتن به حمام...یه صحفه از قران رو میخوندم...البته اینها به این راحتی هم ممکن نبود چون شیطان همش وسوسه ام میکرد....آخرین کاری که کردم که به نظرم بهترین کار بود....این بود که رفتم .....پیش برادر امام رضا....اما به نظرم هر جا که باشی....تمام امام زاده ها رو میتونی....به کمک بطلبی....سعی کردم هر پنجشنبه دعای کمیل رو برم....که واقعا خیلی تاثیر داره....

دوست خوبم....من نرفتم پیش روانپزشک اما خیلی ها میگن باید بری.... و خودمم دوست دارم برم...چون به هر صورت توی اون مدت حتما ضررهایی به من رسونده ....که باید...درمان بشه.....

شروع کن سعید جان از همین حالا میتونی شروع کنی....این رو بدون که هیچ وقت تنها نیستی و یکی اون بالا هست که همیشه منتظرمون هست.........................................................

 

 

 

[ دو شنبه 13 دی 1389برچسب:, ] [ ] [ انسان زمینی ]

 

سلام به همه هم پروازی ها

من پریا هستم.20 سالمه.

نمیدونم چی باعث شد که گرفتار این مرض شدم.تقریبا 6 سالی بود که این کارو انجام میدادم.كاري كه خودمم ازش چندشم میشد.همیشه احساس گناه داشتم حتی وقتی داشتم این کار احمقانه رو انجام میدادم.شاید باورتون نشه اما من توی همون لحظه هم همش یاد خدا بودم و ازش تقاضای بخشش میکردم درواقع من هیچ لذتی از کارم نمیبردم.چون از اول تا آخرش فقط میگفتم خدایا منو ببخش!

نمیخوام از خودم تعریف کنم اما من یه دختری هستم که به خیلی از مسايل دینم اهمیت میدم اما نمیدونم چرا این کارزشتو انجام میدادم.خودم میدونستم که دارم چه گناه بزرگی رو مرتکب میشم ولی قادر به انجام ندادنش نبودم!!بارهاوبارها تصمیم گرفتم دیگه این کارو انجام ندم اما نشد!!!!چندین بار توبه کردم ولی بیشترازیه ماه نتونستم دوام بیارم.همیشه پیش خودم میگم امکان نداره خدا منو ببخشه.آخه مگه یه گناه به این بزرگی بخشیده میشه؟؟!!

بعضی اوقات پیش خودم میگم چقدرمن پستم.این همه کارای خوب انجام میدم اونوقت با این کار خیلی مزخرف همه ی خوبیهامو میریزم تو جوب آب!آخه چقدر من احمقم،نمیدونم؟!

میدونین فکرمیکنم با اینکه ما این همه بدی داریم ولی خدا بازم مارو دوست داره.این حرفو به این خاطر میگم که پارسال وقتی وارد دانشگاه شدم با اینکه اصلا اهل رفاقت نبودم با پسری دوست شدم که به معنای حقیقی یه فرشته است.فرشته ای که میدونم ازطرف خدا اومده.پسره بی نهایت مؤمنی هستش.اوایل فکرمیکردم اشتباه کردم باهاش دوست شدم چون اصلامثل پسرای الان نیست.تویه فاز دیگست و منم فکرمیکردم نمیتونم با اینجور آدما کناربیام.اما کم کم دیدم داره رو زندگیم تأثیر میذاره.خیلی دوست داشتم بهش بگم که دارم چه کار زشتی رو انجام میدم اما هیچوقت نتونستم بگم.میترسیدم ازم بدش بیاد.بالاخره تو ماه رمضان بود که تصمیم به ترک گرفتم.نزدیک یک ماه ونیم هم ترک کردم ولی باز دوباره................

دیگه خیلی خسته شده بودم که چرا من انقدر سست عنصرم.حالم از خودم بهم میخورد.یه جورایی داشتم افسردگی میگرفتم.اما خدا دستامو گرفت. همون فرشته زندگیم اتفاقی یه حرفی زد.یه روز برگشت بهم گفت:پریا من هرروز خدارو شکر میکنم که خدا دختری به پاکی تورو نسیبم کرد.توازیه فرشته هم پاکتری.وقتی این حرفو بهم زد فقط گریه کردم هیچ جوری نمیتونستم جلو گریمو بگیرم.واقعأ به پست بودن خودم پی بردم.پسری که فكرميكردمن خیلی پاکم اما نمیدونست من درگیرچه گناه بزرگی هستم!

 دیگه پیش خودم گفتم به هر قیمتی که شده  حتی اگه شده بمیرم ترک میکنم.اونروز حالم خيلي گرفته بود.اومدم تواینترنت تا حال و هوام عوض بشه.طبق معمول وبلاگ گردی.ناخودآگاه دنبال وبلاگی درموردخودارضایی گشتم.یه دفعه این وبلاگو دیدم همه مطالبشو خوندم و تصمیممو قطعی کردم که منم مثل همه شماها باید ترک کنم من ترکم رو آغاز کردم وتا  الان هم موفق شدم که این کارو انجام ندم.الان 20روزه که پاکم.

امیدوارم روزی منم مثل شما هم پروازی ها بال های بزرگی واسه پرواز دربیارم تا بتونم در اوج پرواز کنم.البته الان دو تا بال کوچولو دارم،ولی هنوز قدرت پرواز ندارن.ازتون میخوام منوراهنمایی کنین تا بالهایم بزرگتر بشن تا منم به پرواز دربیایم.

به امید اون روز............

محتاج دعای همتونم و محتاج راهنمایی هاتون.

فدای همه ی شماهم پروازی ها

پریا

[ دو شنبه 12 دی 1389برچسب:, ] [ ] [ انسان زمینی ]

 


 
جوانان بايد به طور حتم براي تمام شبانه روز خود برنامه تنظيم كنند،به طوري كه يك ساعت وقت بيكار و بدون برنامه نداشته باشند.نمي گوييم كه مرتباً درس بخواننند يا كار كنند،بلكه مي گوييم اگر تفريح يا ورزش هم دارند برنامه داشته باشند و يك ساعت خالي از برنامه نباشد...

 
جوانان بايد بدانند بزرگترين بدبختي براي يك جوان اين است كه وقت هايي خالي از هر گونه برنامه داشته باشد.

 
ممكن است جواني بيكار باشد و جوياي كار،اما در عين حال،براي شب و روز خود برنامه اي تهيه كند.اعم از مطالعه و تفريح و استراحت و مانند آن.
حتي اگر جوانان بتوانند برنامه ي روزانه ي خود را كمي بيش از مقدار وقتشان تنظيم كنند به طوري كه فكر آن ها حتي يك لحظه بيكار به معناي واقعي نباشد،بهتر است. زيرا اشتغالات فراوان فكري،اثر عميقي در انصراف فكر از اين عادت شوم دارد.خلاصه افرادي كه گرفتار اعتيادهاي غلط جنسي هستند،اگر برنامه ي مشغول كننده اي براي تمام وقت خود نداشته باشند به آساني نمي توانند اين عادت را از سر خود دور كنند.

 
تهيه ي چنين برنامه اي از موثرترين عوامل ترك اعتياد است و مطمئناً با تهيه ي چنين برنامه اي قسمت مهمي از مشكلات ترك اين اعتياد را پشت سر خود خواهند گذاشت.

 

[ دو شنبه 10 دی 1389برچسب:, ] [ ] [ انسان زمینی ]
صفحه قبل 1 ... 29 30 31 32 33 ... 42 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

دلم تنگه کوچه های باريک خدا است، دلم تنگ صدای پروردگار است خدای خوبم من در کلبه فقیرانه خود چیزی دارم که تو در عرش کبریایی ات نداری ! من خدایی چون تو دارم و تو چون خودت نداری! تو رو از تو گدایی می کنم . خدا رو دوست دارم و میخوام فقط اون عشقم باشه سالها بدنبال گمشده ام میگشتم و حال میدانم او کیست امیدوارم هیچوقت بحال خود رهایم نکند...که بدون او هیچم هیچ.... و من دلم تنگ رحمت است، دلم تنگ لحظه ای فقط لحظه ی توبه و نيايش با خلوص پاک است. خدایا من اگر بد کنم تو را بندگان خوب فراوان است اما اگر تو مدارا نکنی و نبخشی مرا خدای دیگر کجاست؟
امکانات وب

دوستای امروز: 134
دوستای دیروز: 7
دوستای هفتمون : 141
دوستای یک ماهمون: 154
کل دوستایی که تا حالا اومدن: 91762
نوشته های یک انسان زمینی: 207
یادگاری دوستان: 190
دوستای زنده: 1

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت